باران

...به نام صفحه نگارهستی

باران

...به نام صفحه نگارهستی

انتظار

[تصویر: 1258629057_18460_0e27be8951.gif] 

اگر چه روز من وروزگار میگذرد ؛دلم خوش است که با یاد یار میگذرد؛چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است قطار عمر که در انتظار میگذرد...

خواهی آمد..

 

 هر جمعه دست به دعا برمی داریم و دردمندانه و ازعمق جان از پروردگار جهان می‌خواهیم آمدنت را  

ای آفتاب تابنده مهربان !
می دانم روزی خواهی آمد ... 

در یکی از همین جمعه های دور یا نزدیک خواهی آمد با اسب سرخ در برابر خورشید و از مقابل من .
بی‌صبرانه انتظار می‌کشم آمدنت را ...

آه باران


آه باران

ریشه در اعماق اقیانوس دارد  

 شاید ...
این گیسو پریشان کرده
بید وحشی باران .

یا ، نه ، دریایی است گویی ، واژگونه ، بر فراز شهر ،

شهر سوگواران .


هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش

ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ، با تشویش :

رنگ این شب های وحشت را

تواند شست آیا از دل یاران ؟


چشم ها و چشمه ها خشک اند .

روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ ،

همچنان که نام ها در ننگ !


هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد .

آه ، باران

ای امید جان بیداران !

بر پلیدی ها - که ما عمری است در گرداب آن غرقیم -

آیا‌، چیره خواهی شد ؟ 

«فریدون مشیری»

خدایانگاهم کن

بیادت وبنامت...   

گفتم خدایا نگاهم کن تا نگاهت کنم  

نگاهم کرد.... 

 گفتم نشد صدایم کن تا صدایت کنم 

ش صدایم کرد..... 

گفتم نشد به سویم بیا تا به سویت بیام  

به سویم آمد.... 

اما....  

نگاهم کرد صدایم کرد به سویم آمد ...... 

اما من یه نگاه هم نکردم . . .  

آخ که چقدر این دل برای خدا سنگه 

 و برای غیر خدا خاک....

یادتو

 

در سمت توام  

دلم باران دستم باران دهانم باران چشمم باران 

 روزم را با بندگی تو پاگشا می کنم  

در هر اذانی که می وزد 

 پنجره ها باز می شوند 

یاد تو کوران می کند...

خداو ارایشگر

            

خـــدا و آرایـشــگـر !
 
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار
 
گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت.
 
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید
 
آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.
 
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
 
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا
 
خدا وجود ندارد؟
 
 شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟
 
بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی
 
 وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد
 
این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
 
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست
 
جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
 
 به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند
 
و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
 
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:
 
میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
 
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم.
 
من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
 
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر
 
وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند
 
 و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
 
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم
 
 به ما مراجعه نمیکنند.
 
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد.
 
 فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
 
برای همین است که این همه دردو رنج در دنیاوجوددارد...

مهدی بیا

چهره ی گل باغ و صحرا را گلستان میکند

دیدن مهدی هزاران درد درمان میکند

مدعی گوید که از یک گل نمیگردد بهار

من گلی دارم که عالم را گلستان میکند


ببارباران!!

 

  

آسمون دلم ابریست کاش باران ببارد.....

دلتنگی

بایادخدا  

دلم تنگ است   

نمی دانم ز تنهایی پناه ارم کدامین سو 

پریشان حالم و بی تاب می گریم 

 وقلبم بی امان محتاج مهر توست  

نمی دانم 

 چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم 

 من به دنبال تو همچون کودکی هستم  

و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را  

که شاید اندکی ارام گیرد دل  

دلم تنگ است  

و تنهایی به لب می اورد جانم  

بیا تا با تو گویم ازهیاهوی غریب دل  

که بی پروا تلنگر می زند بر من 

 و می گوید به من نزدیک نزدیکی... 

 دنبال تو می گردم  

به سویت پیش می ایم  

چه شیرین است!!  

پر از احساس یک خوشبختی نابم... 

 پر از امید سبز خوب دیدارم  

و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم... 

 و نجوایی کنم دردل و می گویم تا ابد 

که من بی  تو تنهای تنهایم... 

مادرم دوست دارم

تقدیم به تموم مادرای دنیا و تقدیم به مادرخوب خودم که باتمام وجود دوسش دارم خاک پاش و میبوسم...

دلم برای مادرم خیلی تنگ شده!!!


خدایا دوست دارم


خدایا دوست دارم من لبریز از توام شکر که دارمت شکر که تو شادی هاو غصه هام هستی ...

خدایا تو انطور که من میخواهم هستی مرا انطور کن که خود میخواهی!!

خدایا دلم تنگته با اینکه همیشه هستی ولی باز خیلی دلتنگتم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یامهدی

 

 

مهدی جان... امروز فقط بیا

من روی زمین، هیــــچم

بیــــــــا مگر آدم شوم

همان شوم که تو می خواهی...  

...................................................................................